"قران من شرمنده توام"(مرحوم دکتر شریعتی)
قران!من شرمنده توام اگر از تو اواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان اوازت بلند میشود همه از هم می پرسند"چه کس مرده است ؟"
چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا تورا برای مردگان ما نازل کرده است.
قران!من شرمنده توام اگر تورا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام.
یکی ذوق میکند که تورا بر روی برنج نوشته،یکی ذوق میکند که تورا فرش کرده،یکی ذوق میکند که تورا با طلا نوشته،یکی به خود میبالد که تورا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و...ایا واقعا خدا تورا فرستاده تا موزه سازی کنیم؟
قران!من شرمنده توام اگر حتی انان که تورا میخوانند و تورا میشنوند،ان چنان مینشینند که خلایق پای موسیقی های روزمره مینشینند.اگر چند ایه ازتورا با یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند "احسنت...!"گویی مسابقه نفس است... قران!من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه،خواندن تو از اول به اخر ،یک معرفت است یا یک رکوردگیری؟
ای کاش که انان که تورا حفظ کرده اند،حفظ کنی،تا این چنین تورا اسباب مسابقات هوش نکنند.
خوشا به حال هرکسی که دلش رحلی است برای تو!
انان که وقتی تورا میخوانند چنان حظ میکنند،گویی که قران همین الان به ایشان نازل شده است.ان چه ما با قران کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم!
*سخنی با خداوند با زبان ریاضی*
خدایا:شکرت که حدی برایت متصور نیست،سپاس تورا که بی نهایت مهربانی و بی شمار پاک.
بارالها:حمدو سپاس از ان توست که محیطی بر تمام عالم و تکیه گاهی بر تمام موجودات.
خدایا:بنده ای هستم سرتاپا تقصیر که وجودم بر محور حیات بر محاصره پیکان های شیاطین است.
دستم را بگیر که من کسری از توام و وجودو مشتقی از حد بی انتهای تو.
معبودا:قلبم از فراورده هایی انباشته شده که گاه تراکمی از نادرست هاست.خداوندا میخواهم از 100%زندگی ام را تو پرکنی.وقتی تقسیم میکنند تو باشی،وقی جمع میشوم تو شوی و انگاه که که مرا ضرب میکنند حاصل ان تو یعنی بی نهایت شود اما مباد ان لحظه که منهای تو باشم.
پروردگارا:کمکم کن که قلب و جانم انقدر وسیع شود که هکتار هکتار ان را بذر دوستی بکارم و مهربانی درو کنم.
خدایا مرا ببخشای و در دایره زندگی مرا حیران خود کن!!!