سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 36491
کل یادداشتها ها : 41
خبر مایه


   خواب دیدم خواب این که مرده ام،خواب دیدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود،وای قبر من چه وحشتناک بود

تامیان گور رفتم دل گرفت،قبرکن سنگ لحد را گل گرفت

بالش زیر سرم از سنگ بود،غرق وحشت ،سوت و کوروتنگ بود

ناله میکردم ولیکن بی جواب،تشنه بودم تشنه ی یک جرعه اب

خسته بودم هیچکس یارم نشد،زان میان یک تن خریدارم نشد

هرکه امد پیش حرفی راندو رفت،سوره ی حمدی برایم خواند ورفت

نه شفیقی،نه رفیقی،نه کسی؛ترس بودو وحشت و دلواپسی

امدند از راه نزدم دو ملک،تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست؟؟؟ان یکی فریاد زد رب تو کیست؟؟؟

ای گنهکار سیه دل پست پست،نام اربابان خود یک یک ببر

در میان عمر خود کن جستجو،کارهای نیک و زشتت را بگو

گفت بنده عمر خود کردی تباه،نامه ی اعمال تو گشته سیاه

ما که ماموران حق داوریم،اینک تو را سوی جهنم میبریم

دیگر انجا عذرخواهی دیر بود،دست و پایم بسته در زنجیر بود

ناامید از هر کجا و دل فکار،می کشیدندم به خفت سوی نار

ناگهان الطاف حق اغاز شد،از جنان درهای رحمت باز شد

مردی امد از تبار اسمان،نور پیشانیش فوق کهکشان

چشمهایش زندگانی می سرود،درد را از قلب ادم می زدود

صورتش خورشید بود و غرق نور،جام چشمانش پر از شرب طهور

بین دستش کائنات و ممکنات،لب که نه سرچشمه ی اب حیات

بر سرش دستار سبزی بسته بود،بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

در قدوم ان نگار مهجبین،از جلال حضرت عشق افرین

دو ملک سر را به زیر انداختند،بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه،امده اینجا حسین فاطمه(ع)

صاحب روز قیامت امده،گوئیا بهر شفاعت امده

سوی من امد مرا شرمنده کرد،مهربانانه به رویم خنده کرد

گفت ازادش کنید این بنده را،خانه ابادش کنید این بنده را

این که اینجا این چنین تنها شده،کام او با تربت من وا شده

مادرش اورا به عشقم زاده است،گریه کرده بعد شیرش داده است

بارها بر من محبت کرده است،سینه اش را وقف هیئت کرده است

این که میبینید در شور است و شین،ذکر لالائیش بوده یاحسین(ع)

سینه چاک ال زهرا(س)بوده است،چای ریز مجلس ما بوده است

خویش را در سوز عشقم اب کرد،عکس من را بر دل خود قاب کرد

اسم من راز و نیازش بوده است،خاک من مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید،پابرهنه در عزایم می دوید

اقتدا بر خواهرم زینب نمود،گاه می شد صورتش بهرم کبود

تا که دنیا بوده از من دم زده او غذای روضه ام را هم زده

این که در پیش شما گردیده بد،جسم و جانش بوی روضه می دهد

نذر عباسم به تن کرده کفن،روز تاسوعا شده سقای من

گریه کرده چون برای اکبرم،با خود او را نزدزهرا(س)می برم

هرچه باشد او برایم بنده است،او بسوزد صاحبش شرمنده است

در مرامم نیست او تنها شود،باعث خوشحالی اعدا شود

در قیامت عطر و بویش می دهم،پیش مردم ابرویش می دهم

باز بالاتر به روز سرنوشت،می شود همسایه ی من در بهشت

اری اری هرکه پابست من است،نامه ی اعمال او دست من است!!!

 

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ