در خواستهای من از خدا
از خدا خواستم تا دردهایم را التیام بخشدخدا پاسخ گفت:
مخلوق من ! هر دردی را درمانی است و این تو هستی که باید
درمان دردهایت را بجویی.
از خدا خواستم تا جسم ناتوان مرا توانایی بخشد خدا پاسخ گفت :
آفریده من آنچه که باید تکامل یابد روح توست جسمت تنها قالب
گذراست
از خدا خواستم تا به من صبر عنایت کند
خدا پاسخ گفت بنده قدرتمند من! صبر حاصل سختی است عطا
شدنی نیست بلکه آموختنی است از خدا خواستم تا مرا شادی و شعف بخشد
خداوند پاسخ گفت:
نازنینم من به تو موهبت بسیار بخشیدم شاد بودن با خود توست
از خدا خواستم تا رنجهایم را کاستی ده خداوند پاسخ گفت:
مخلوق صبورم بهای رنج تو دوری ا زدنیا و نزدیکی به من است
از خدا خواستم تا روحم را شکوفا سازدخداوند پاسخ گفت :
پرورش روح تو با تو اما آراستن آن با من ،از خدا خواستم تا از لذایذ دنیا سرشارم سازدخداوند پاسخ داد:
من به تو زندگی بخشیدم بهره مندی از آن با تو، از خدا خواستم تا راه عشق ورزیدن را به من بیا موزد خداوند پاسخ گفت :اشرف مخلوقات من بالاخره دریافتی که چه از من بخواهی به خاطر داشته باش در مسیر عشق ورزیدن به من، به مقصد دوست داشتن دیگران خواهی رسید*
همه روز روزه بودن
همه شب نماز کردن
همه ساله حج نمودن
سفر حجاز کردن
زمدینه تا به کعبه
سرو پا برهنه رفتن
دولب از برای لبیک
به وظیفه باز کردن
به مساجدو معابد
همه اعتکاف جستن
ز ملاهی و مناهی
همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن
به خدای راز گفتن
ز وجود بی نیازش
طلب نیاز کردن
به خدا که هیچکس را
ثمر آنقدر نباشد
که به روی ناامیدی
در بسته باز کردن